گنجینه

گنجینه

نرم افزار جامع سوالات کنکور زبان و ادبیات فارسی با پاسخ های تشریحی سال های 81 تا 94
گنجینه

گنجینه

نرم افزار جامع سوالات کنکور زبان و ادبیات فارسی با پاسخ های تشریحی سال های 81 تا 94

تکواژ ونکاتی در باره ی آن

تکواژ ونکاتی در باره ی آن


  • ـ تکواژ به عنوان عنصر ساختمانی کلمه ، کوچک ترین واحد ( سازه ) معنی دار زبان است که قابل تجزیه به واحد های معنادار کوچک تر نباشد
  • .یا کوچک ترین واحد معنادار یا معناساز زبان که نتوان آن را به واحدهای معنا دار دیگری تجزیه نمود.


ـ تکواژ ممکن است از یک یا چند « واج » ساخته شده باشد ؛


 مثال : کتابی «کتاب» (چند واجی) + «ی» (یک واجی)



ـ بعضی تکواژها تجلّی آوایی ندارند که به آن ها تکواژ صفر می گویند ؛


 علی رفت : علی + رفت + Ø ( شناسه ی سوم شخص مفرد ماضی )



ـ تکواژ صفر را با علامت ( 0 ) هم نشان می دهند : تکالیف + را + بـ + نویس + 0


ـ تعداد تکواژها در زبان ، بر خلاف واج ، نامحدود است و این یکی از تفاوت های واج و تکواژ است .

انواع تکواژ : آزاد ، وابسته


۱- تکواژ آزاد : تکواژی است که می تواند بی همراهی تکواژی دیگر در جمله ظاهر شود و معنای مستقلی داشته باشد و بر دو نوع است : 


الف ) قاموسی ،                ب) دستوری


آزاد قاموسی :۱- تکواژی که ممکن است به تنهایی به صورت واژه ی ساده به کار رود


یا پایه ی واژه را در واژه های فعل یا غیر فعل تشکیل دهد 

(تکواژی که معنی مستقل دارد و در فرهنگ لغت برای آن معنی مشخص میتوان یافت) مثل: ابر- زمین- کتاب- چشم ،


ساز ، آ ( در « می آیم » )


۲- تکواژهای واژگانی فهرستی باز را تشکیل می دهند ، زیرا امکان کاستن یا افزودن آن ها وجود دارد .



۳- انواع : پایه ی فعل ، اسم ، صفت ، قید .


آزاد دستوری : ۱- تکواژهایی که به صورت واژه به کار می روند امّا تعداد آن ها محدود و مشخّص است و


 معنی ، نقش یا رابطه ی دستوری خاصّی را نشان می دهندیا تکواژهایی که معنی مستقل ندارند


 اما در ساخت دستوری جمله به صورت مستقل به کار می روند. مثل: از- به- در- با- را- برای- و ...



۲- انواع :



۱- ضمایر ( من ، تو ، او، ما ، شما ، آن ها ، خود ، ... )


۲- حروف اضافه ( از ، به ، برای ، جز ، با ، بر ، بی ، ... )


۳- حروف ربط ( و ، ولی ، امّا ، یا ، که ، زیرا ، ... )


۴- حروف ندا ( ای ، یا ، ایا ، ا ،... ) .


۵- نقش نمای اضافه ( ــِــ )


نکته :معمولاً تکواژها کمتر از دو واج نیستند امّا تکواژهایی هستند که هم یک واج ،هم یک تکواژ و هم یک واژه اند :


۱- نقش نمای اضافه و وصفی: هوایِ بهار ، هوایِ بهاری


۲- حرف هم پایه ساز و هرگاه به صورت ـُـ تلفّظ شود: کتابُ دفتر


۳- نقش نمای منادای ا: احمدا


۴- فعل پی بستی ی : چطوری؟



۲- تکواژ وابسته :


 1- تکواژی است که نمی تواند به تنهایی در جمله ظاهر شود بلکه حتماً باید به یک اچند تکواژ دیگر بپیوندد


یا تکواژهایی که که واژه ی تازه ای نمی سازند بلکه واژه را برای قرار گرفتن در جمله آماده می کنند (حالت واژه را تغییر می دهند.)

و

 

بر دو نوع است : ۱- اشتقاقی ،                              ۲- تصریفی



وند اشتقاقی:


۱- تکواژ هایی که تنها به عنوان پیشوند یا پسوند یا میان وند به همراه پایه ی واژگانی فعل یا غیر فعل به کار می روند و از این راه ،


 معمولاً ، واژه ی جدیدی پدید می آورند ؛ مثل « مند » در « سالمند » که معنای سال را عوض کرده است . 


۲- تعداد این تکواژ ها زیاد است بنابراین بهتر است 


وند های تصریفی رابشناسیم و هر وندی که تصریفی نبود آن را اشتقاقی به شمار آوریم .



- انواع :


۱- مقوله ساز : مرد + انه : مردانه (که نوع کلمه را تغییر می دهد و بشتر پسوندند.)


۲- واژه ساز : گندم + زار: گندم زار


پیشوندها: وندی است که پیش از تکواژ پایه می آید.  مانند


با :  باسواد، باعلاقه، باهنر، باادب، باشعور، 


بی:  بی نام، بی شرم، بی ادب، بی تربیت، بی باک، بی تاب، بی پایاب، بی پروا، بیدل، بیراهه، بی اندازه، بی حساب،


 بیکاره، بی پایان، بی چیز،               بی چاره، بی همتا، بی هوش  


نا:  نادان، ناتوان، ناخواست، ناخوانا، ناخوش، ناخودآگاه، ناداشت، نادرست، نادیده، نارسا، ناروا، ناساز، ناسزا، ناشایست، ناهموار، ناهنجار، نایاب  

 

ب : بنیرو، بهوش، بخرد، بنام 


باز:  بازخورد، بازداشت، بازداشتگاه، بازیافت، بازگو، بازمانده، بازنشسته،  


هم: همرنگ، همنام، همراه، همدوش، هماهنگ، همسایه، هم نبرد 


بر: برداشت، برخوان، برآیند، برافتاد، برآمد، برانداخت، برانداز، برآورد، برجسته، برچیده، برخورد، بررسی، برگشته، برگردان، برگزار،


 برگزیده، برگشته، برمالیدن، برنشین، برنشاند، برکشیده، برانگیخته، 

  

فرا: فراخوان، فراگیر، فراده، فرایند، فراخور، فراروی 


وا: واکنش، واگذار، واگویه، واخواست، وابسته، واپسین، واچیده، واخورده، وادار، واگیر، وارسته، وارسی، وارهیده، واریخته، واریزکردن،


 وازدن، واگرا، وامانده، وانمود،


ور: ورانداز، وررفت، ورمالیده، ورشکست

 

در: دررفتن، درخواست، در خورد، درمانده، درگذشته، درگیر، درگرفتن، دریافت 


فرو: فروخورده، فرو مانده،  


پیشوندهای موجود در زبان فارسی امروز با توجه به نوع واژه هایی که به آن ها می پیوندند، به شرح زیر قابل ذکر هستند



الف) پیشوندهایی که درآغاز اسم جای می گیرند و صفت می سازند:  


1- با» باادب           2- «بی» ← بی ادب       3- «ﺒ » بجا، بخرد، بنام (مشهور)


4- نا» ناسپاس        5- «هم» هم کار


ب) پیشوندهایی که به اول فعل می پیوندند و صفت می سازند


1- نا» ناتوان          2-  «ﻨ» نشکن (لیوان ِ نشکن)، نسوز (پارچه ی نسوز)، نچسب (ظرف نچسب)


پ) پیشوندهایی که در آغاز فعل قرار می گیرند. این پیشوندها گاه معنای فعل را تغییر می دهند و 


گاه نیز هیچ معنای تازه ای به آن نمی افزایند. از این پیشوندها می توان به «در» (در رفت)، «بر» (برشمرد)،


 «فرا» (فرا رسید)، «فرو» (فرو غلتید) و «وا» (وارفت) اشاره کرد.     

 

   میان وندها:


میان وندها تکواژهایی هستند که بین دو اسم یا بن فعل  می آیند و  واژه ی جدید (واژه ی مشتق - مرکب) می سازند.  مانند


ا: تکاپو، برابر، پشتاپشت، دورادور، سراسر، دمادم، گرداگرد، کشاکش، گوشاگوش، دوشادوش، ریشاریش، 


گوناگون، پیشاپیش، پایاپای، نوشانوش، دستادست، رویاروی، سراپا، بناگوش، سراشیب، سرازیر، لبالب، پیاپی،


 مالامال، تنگاتنگ،کمابیش، رنگارنگ


و: نام و ننگ، گرم و سرد، نام و نشان، تاج و تخت، خرید و فروش، گیرودار، شستشو، زیرو رو، رفت و روب، 


آمد و شد، خواب و خور، تک و پو ، تک و تاز، کم و بیش، مرگ و میر، پیچ و تاب، کسب و کار، کشت و کشتار،


 جست و جو، پرس و جو، داد و ستد، خرید و فروش، زد و خورد، زد و بند، نشست و برخاست، گفت و گو،


 پخت و پز، دید و بازدید، گیر و دار، رفت و آمد، گفت و شنید


تا: سرتاسر، گوش تاگوش 


به: سربه زیر، گوش به زنگ، گوش به فرمان، دست به عصا، سربه سر، دم به دم، دم به ساعت


، سر به هوا، دست به دست، قدم به قدم، شانه به سر،  قلم به دست، رنگ به رنگ، رو به رو، 


سر به سر، خود به خود، نو به نو، شانه به شانه


-ِ : تختِ خواب، رختِ خواب، شرحِ حال، تخمِ مرغ 



نَ: خدانشناس، درس نخوان، زبان نفهم، قدر نشناس 


-َش: دانش پژوه، دانش آموز، دانش جو، دانش سرا، دانش دوشت، کوشش پذیر 


وا:  جورواجور، دلواپس، رنگ وارنگ 


در: پی در پی، پیچ در پیچ 



  پسوندها: وندی است که پس از تکواژ پایه می آید.  مانند


 

  ا: بینا، خوانا، دانا، جویا، رسا، روا، شنوا، گویا، نیوشا و .

..

 -

 -ِش: کوشش، جوشش، روش، کنش، جهش، خورش، سایش، سرایش، نمایش، گشایش، رهایش، ستایش و ...»
 

 مند: هنرمند، کارمند، دانشمند، ارجمند، آرزومند، نیازمند  


 

 ور : هنرور، سرور، بارور، دادور و ... 


 

 گاه : خوابگاه، درگاه، بارگاه، جایگاه، دانشگاه، سحرگاه، گرمگاه، پایگاه، و ... 


 -

 -ِستان: مکان و زمتن در بوستان، گلستان، دبیرستان، خارستان، گورستان و ...


سار: نگونسار، گاوسار، کوهسار، چاه سار، شرمسار و... 


 

 فام: سرخ فام، گلفام، آینه فام و ....


وش: بنده وش، پری وش] مهروش، گل وش و...


بار: رودبار، جویبار، دریابار، زنگبار و



بان: پاسبان، نگهبان، زندان بان، باغیان و ...


دان: آتشدان، نمکدان، گلدان، گلابدان، سرمه دان و ... 


 

 گر:  کوزه گر، آهنگر، مسگر، زرگر، توانگر، کارگر، رُفتگر و .... 


 

 گار:  آموزگار، کردگار، روزگار، آمرزگار، آفریدگار و ...


ی مصدری: آلودگی، مردانگی، سرخوردگی، افسردگی، گم گشتگی، پیوستگی، وابستگی و ... 


 

 ی لیاقت: خوردنی، نوشیدنی، گفتنی، رفتنی، دیدنی، پوشیدنی و ...


ه/هه:   افسرده، دل مرده، خورده، برده، شسته، خوابیده، رفته، خوانده، شنیده و ...


ه/هه:  دندانه، چشمه، زبانه، لبه، گردنه، پشته، حلقه، ساقه، انگشته، ناخنه، سرخه، چلّه، روزه، زرده، گیره و... 


-

-َک: دخترک، طفلک، مردک،عروسک، زردک، سرخک، سفیدک و ... 


 

 چی: پستچی، گاری چی، قلم چی، تلفن چی و


 لاخ: سنگلاخ، دیولاخ  


 

 دیس: طاقدیس، ناودیس، مهدیس، گلدیس، تندیس و ...


ان زمان:  بامدادان، سحرگاهان، شبانگاهان، بهاران، پاییزان، روزان، شبان، شبانگاه، شبگیران، سپیده دمان و ...


ان »مکان: آبگیران، سپاهان، کندوان، گیلان و ...


ان شباهت : کوهان، یوسفان (یوسفان از مکر اخوان در چهند.) و 

...

 

 ان صفت فاعلی: روان، دوان، پرسان، شتابان، جویان و ...


انه : شاهانه، مردانه، زنانه، جاودانه، سرانه، دلبرانه و ...


انی: ظلمانی، جسمانی، روحانی و ...


گان: بازرگان، مهرگان، آبانگان و ... 


 

 گانه: جداگانه، دوگانه، یگانه، سه گانه، چهارگانه و ....


اومند:  تنومند، برومند 


 

 ینه: پیشینه، پسینه، زرینه، سیمینه، چوبینه و ... 


 

 گین: آبگین، نقره گین، زرگین، میانگین، اندوه گین، غمگین و .

..

 

 ناک: غمناک، نمناک، سهمناک، ترسناک، وحشت ناک، دهشت ناک و ..

.

 

  چه: دفترچه، کتابچه، خوانچه، دریچه، سراچه، باغچه و ...  


 

 ار: گرفتار، خواستار، نمودار، دیدار، شنیدار، پرستار و 

...

 -

 -ور: مزدور، گنجور، رنجور و ... 


 

 وار: خروار، بزرگوار، سزاوار، ره وار، امیدوار، مردوار، خانوار، شتروار و... 


 

 واره: گوشواره، مشت واره، جشن واره و .... 


 

 گون: گلگون، سرخگون، زردگون، شبگون، روزگون، سیاهگون و 

...

گونه : گلگونه، زشتگونه و ... 


 

 وند : مفهوم شباهت در خداوند، فولادوند


 وند:  در آخر اسم مکان دماوند، نهاوند


        تکواژهای وابسته را از دو دیدگاه می توان بخش بندی کرد:


 1 - از نظر ساخت واژه               2-  از نظر ترتیب جای گرفتن در ساختمان واژه 



تقسیم بندی تکواژهای وابسته از نظر ساخت واژه



1-   تکواژهای اشتقاقی: برای ساختن و افزایش واژه های تازه ی زبان به کار می روند


 و در زبان فارسی شمار آن ها بیشتر از تکواژهای تصریفی است. 


          زبان شناسان این بخش راساخت واژه ی اشتقاقی می خوانند


 

 تکواژهای اشتقاقی بر دو نوع هستند



الف) واژه ساز: آن است که واژه ی جدیدی می سازد امّا مقوله ی دستوری آن را تغییر نمی دهد. مانند


  

 «-ِ ستان»: گل (اسم)، گلستان )(اسم)


«بان»: باغ (اسم)، باغبان )(اسم


«

«نا»: معلوم (صفت)، نامعلوم ((صفت



ب) اسم ساز، صفت ساز و قیدساز(مقوله ساز


 

 آن است که علاوه بر ساختن واژه ی جدید، مقوله ی دستوری آن را نیز تغییر می دهد. مانند:


«

«مند»: کار (اسم)، کارمند )(صفت


«

«گین»: اندوه (اسم)، اندوهگین )(صفت(


«با»: معرفت (اسم)، بامعرفت ((صفت



چند نکته درباره ی شمارش تکواژ و واژه



1- تکواژهای آزاد قاموسی هم تکواژ هستند و هم واژه به شمار می آیند


2-  تکواژهای آزاد دستوری، یک تکواژ و یک واژه هستند.  


3-  واژه های «بدونِ»، « بهرِ» و«برای ِ» ً یک تکواژ و یک واژه است.


 زیرا کسره جزیی از این کلمه است از همین رو نه تکواژ جداگانه ای به شمار می آید و نه واژه ی جداگانه ای:


برای ِ من:     تکواژ : برای ِ + من

                                                                                                                                                                                                                                       واژه : برای ِ + من 


4-  واج های میانجی (ی، ک، گ، ج، همزه، و)، تکواژ به شمار نمی آیند:



همه ی صامت های میانحی را می توان در واژه ی« یوگاج کده» جمع کرد وبه یاد سپرد 



.«ی» در دانایان» ( دانا+ی+ ان) ،  « و» در « ابروان » ( ابرو + و+ ان)  ، «گ» در « تشنگی» ( تشنه+ گ+ی) 



، « ا» در « خانه ای» ( خانه+ ا+ ی) ، «ج» در « طلاجات» ( طلا+ ج+ ات)  ، « ک» در « نیاکان» ( نیا + ک+ ان) ،



 «د» در « بدان، بدین، بدو» ( به =آن ، به + این ، به+ او )  ، « ه» به ضمایر متصل « م-ت-ش » ( بهم بهت بهش)



 . نکته1- : واج« ن» در کلمه ی « نازنین » صامت میانجی است گرچه در بین دو مصوت قرار نگرفته است .



   هر چند در محاوره « ها» نیز به عنوان صامت میانجی  قرار می گیرد .( باهاش رفتم )



2-  تکواژهای آزاد دستوری، یک تکواژ و یک واژه هستند



4-  واج های میانجی (ی، ک، گ، ج، همزه، و)، تکواژ به شمار نمی آیند:



همه ی صامت های میانحی را می توان در واژه ی« یوگاج کده» جمع کرد وبه یاد سپرد



 .«ی» در دانایان» ( دانا+ی+ ان) ،  « و» در « ابروان » ( ابرو + و+ ان)  ، «گ» در « تشنگی» ( تشنه+ گ+ی)

 


، « ا» در « خانه ای» ( خانه+ ا+ ی) ، «ج» در « طلاجات» ( طلا+ ج+ ات)  ، « ک» در « نیاکان» ( نیا + ک+ ان) ، 



«د» در « بدان، بدین، بدو» ( به =آن ، به + این ، به+ او )  ، « ه» به ضمایر متصل « م-ت-ش » ( بهم بهت بهش)



. نکته1- : واج« ن» در کلمه ی « نازنین » صامت میانجی است گرچه در بین دو مصوت قرار نگرفته است . 


  هر چند در محاوره « ها» نیز به عنوان صامت میانجی  قرار می گیرد .( باهاش رفتم )



نکته 2- :همه ی صامت های میانجی مشمول فرایند واجی« افزایش » هستند.



* لازم بـه یادآوری است کـه در کلماتی چـون ملکوتیان، سپاهیـان، فـرهنگیان،



 دانشگاهیان، عامیانه  و نظایـر آن ها، «ی» میانجی در نوشتار ظاهر نمی شود،

 


بنابراین «ی» موجود در ساختار ِ نوشتاری ِ این واژه ها، نه «ی» میانجی بلکه یک تکواژ وابسته ی اشتقاقی است:



دانشگاهیان: تکواژ : دان + -ِ ش + گاه + ی + ان  

  

                                    

 - از میان انواع «ی» ، فقط «ی» اسنادی هم تکواژ و هم واژه به شمار می آید،



 در حالی که انواع دیگر «ی» فقط تکواژ محسوب می شوند.




پرکاربردترین انواع «ی» در زبان فارسی امروز عبارتند از:



1-: « ی» نکره: دفتری خریدم.  

             

 تکواژ :دفتر + ی/                               واژه : دفتری        

 

2- «ی» صفت نسبی (اسم + ی): ارغوانی.  


        تکواژ : ارغوان + ی/ واژه : ارغوانی


3- «ی» صفت لیاقت (مصدر + ی): دیدنی.   


    تکواژ : دید + -َ ن + ی/ واژه : دیدنی


4- «ی» مصدری (صفت، ضمیر یا اسم + ی


.  تکواژ : خوب + ی/ واژه:       خوبی 



  بن ماضی + ی): کاستی.         


    تکواژ : کاست + ی/ واژه : کاستی 


5- «ی» شناسه ی دوم شخص مفرد افعال: گفتی.         تکواژ : گفت + ی/ واژه : گفتی 


6- «ی» اسنادی که به جای فعل «هستی» می باشد:


 (تو)معلّمی. (= معلّم هستی             

 

 

تکواژ : معلّم + ی / واژه : معلّم + ی                                

  

 

*نکته: علاوه بر «ی» اسنادی، «-َ م»، «یم»، «ید» و «-َ ند» که به ترتیب به جای فعل های



 «هستم»، «هستیم»، «هستید» و «هستند» می باشند نیز به تنهایی یک واژه به شمار می آیند:



خوبم (= خوب هستم.): تکواژ : خوب + -َ م/ واژه : بخوب + -َ م 



  در فعل هایـی کـه شناسـه ظاهـر نمی شود، شناسه ی محـذوف با علامت تهی (Ø) نشان داده می شـود



 و در شمارش تکواژها، علامت تهی نیـز یک تکواژ به شمار می آیـد.


 فعل هایی که دارای تکواژ تهی هستند، عبارتند از:



-سوم شخص مفرد همه ی فعل های ماضی به جز ماضی التزامی



رفته بود: تکواژ : رفت + ه + بود + Ø / واژه : رفته بود 



نکته: سوم شخص مفرد ماضی مستمر دارای دو تکواژ تهی است



داشت می رفت: تکواژ : داشت + Ø + می + رفت + Ø / واژه : داشت می رفت 



 فعل های مضارع «است» و «نیست



است: تکواژ : است + Ø / واژه : است    .............. نیست: تکواژ: نی + استØ+          واژه: نیست 



 دوم شخص مفرد افعال امر و نهی



برو: تکواژ :  ب + رو+ Ø + واژه :  برو...................  بخوان: تکواژ: ب + خوان Ø+ / واژه: بخوان 



نترس: تکواژ : ن + ترس Ø+ واژه:  نترس..................... نخوان: تکواژ: ن + خوان+Ø / واژه: نخوان

 


نکته: افعالی که با تکواژ «ان» گذرا می شوند، اگر به صورت امر یا نهی به کار روند، دارای سه تکواژ خواهند بود:


بترسان: تکواژ : ب + ترسان Ø + واژه :  بترسان....... بخوابان: تکواژ: ب + خوابان+ Ø+ واژه: بخوابان


*نکته: در فعل های آینـده تکواژ تهـی کاربـرد ندارد. زیـرا در ایـن فعل ها شناسـه به فعل کمکی (خواه) افزوده می شود:


خواهد رفت: تکواژ : خواه + -َ د + رفت/ واژه : خواهد رفت



-   افعال ماضی بعید، ماضی نقلی، ماضی التزامی، ماضی مستمر، مضارع مستمر، آینده و مجهول



 که دارای فعل کمکی هستند، روی هم رفته یک واژه به شمار می آیند:



گفته می شود: تکواژ : گفت + ه + می + شو + -َ د/ واژه : گفته می شود



دارد می رود: تکواژ : دار + -َ د + می + رو + -َ د/ واژه : دارد می رود



-  در هنگام شمردن واژه ها توجه به ساده، پیشوندی یا مرکب بودن فعل بسیار مهم است



 زیرا اگر فعلی مرکب باشد، آن را همراه با جزء اسمی اش ً یک واژه به شمار باید آورد.



پخت غذا را در برنامه قرار می دهد. (فعل مرکب یک واژه است



بدیهی است که در فعل های پیشوندی نیز فعل را همراه با پیشوند آن، یک واژه به شمارمی آورند



آب باران در منافذ زمین فرو رفت (فعل پیشوندی یک واژه است



پخت غذا را در برنامه قرار می دهد. (فعل مرکب یک واژه است(


بدیهی است که در فعل های پیشوندی نیز فعل را همراه با پیشوند آن، یک واژه به شمارمی آورند.


آب باران در منافذ زمین فرو رفت (فعل پیشوندی یک واژه است



 نکته : کلمات دخیل در زبان فارسی  تا زمانی که وند فارسی نگرفته اند  یا با کلمات فارسی ترکیب نشده اند



 صرفا یک تکواژ به حساب می آیند و ساخت چنین واژه هایی، شبه ساده است.


 مانند: واژگانی چون السّاعه، السّلام، 



 مانند: واژگانی چون السّاعه، السّلام،  الغرض، لذا، علی القاعده، بلاشک، مع الوصف، من جمله، 



ندرتاً شخصاً، نسبتاً، امیرالمؤمنین، سیّدالشّهدا، مشترک المنافع دمو کراسی ، ناسیونالیسم 



، فوتبالیست ، سوبسید  و نظایر اینها همه شبه ساده هستند



در صورتی که با وند فارسی ترکیب شوند وند فارسی  آن ها جدا تکواژ محسوب می گردد



.مانند فوتبالیست ( یک تکواژ ) امّا فوتبالیست ها ( 2تکواژ ) ، استعمار (یک تکواژ ) ولی استعمار گران( 3  تکواژ )



-  ضمایر متّصل یا چسبیده ی «-َم، -َت، -َش، -ِمان، -ِتان، -ِشان» هر کدام یک تکواژ و یک واژه هستند


کتابم : کتاب + -َم (دو تکواژ)      کتاب + -َم (دو واژه)


-هر بن فعل چه ماضی باشد یا مضارع؛ با تکواژ گذرا ساز باشد یا نه، در دوره ی متوسّطه یک تکواژ به شمار می آید.


مانند: رس، رسید،رسان، رساند،خور، خورد، خوران، خوراند،پوش، پوشید، پوشان


، پوشاند،ره، رهید، رهان، رهاند، خواب، خوابید، خوابان، خواباند؛ هر کدام فقط یک تکواژ آزاد به شمار می آیند.    


-  فعل در وجه مصدری(استثنایی و بدون نهاد) تکواژ صفر ندارد زیرا زمان و شخص خاص ندارد


. مانند: نمی شود گفت، نمی توان خورد، نباید رفت و مانند این موارد تکواژØ ندارند


- همه واژگانی که بر اساس مصدرهای عربی ساخته شده اند، یک تکواژ و یک واژه هستند


مانند: مبارزه، مکاشفه، مجادله، محاوره، مناظره، مقابله، مشاوره، مداخله، مراقبه، مراقبت 


، مکاشفت و ... بر وزن مفاعلة ی عربی و... 


« یت » مصدر ساز عربی پسوند خاص کلمات عربی است 



ولی در زبان فارسی از آخر کلماتی که به تنهایی معنی دار هستند تفکیک می شود ویک تکواز اشتقاقی به حساب می آید



 مگر آن که تکواژ پایه ی آن در زبان فارسی کاربرد نداشته باشد مانند :انسانیت ، بشریت، واقعیت ، جمعیت ، مدیریت


 ، مشروعیت ، عصبیت ( این ها همگی



2 تکواژ هستند  چون صورت پایه ی آن  ها در زبان فارسی کاربرد دارد ،



 انسان ، مدیر و...امّا  ماهیت ، هویت  وحمیت یک تکواز دارند چون صورت پایه ی آن ها کاربرد ندارد.



اجزای واژههای غیر ساده گاه آن چنان با هم ادغام می شوند که تشخیص ساده از غیر ساده ممکن نیست؛

 مثلاً واژه« دشوار» از دو جزء « دش + خوار» ساخته شده است اما امروزه این نوع واژهها از نظر زبان ساده به شمار می آیند؛

 چون اهل زبان پیشینه باستانی زبان را در نظر نمی گیرند. بنابراین واژههای زیر ساده به شمار می آید


: تابستان، زمستان، دبستان، ساربان، خلبان، شبان، زنخدان، ناودان، خاندان، سیاوش، سهراب

 رستم، تهمینه، شیرین، دستگاه، استوار، بنگاه، پگاه، غنچه،پارچه، کلوچه، کوچه، مژه، دیوار، 

دیوانه و وادار. در موارد مشابه نیز وضعیت امروزِ واژهها مورد نظر است. نه شکل تاریخی آن ها.

 وند تصریفی :


 ۱- تکواژهایی که تأثیری در نوع ساختمان کلمه ندارند فقط موقعیت کلمه را در جمله تغییر می دهند.


) این تکواژها واژه ی تازه ای نمی سازند، بلکه واژه را برای جای گرفتن در ساخت جمله آماده می کنند.


 زبان شناسان این بخش را ساخت واژه ی تصریفی می خوانند.(


تکواژهای تصریفی عبارتند از


1-  نشانه های جمع: ها، ان، ون، ین، ات گل ها، دختران و ... . 


2- ی» نکره که به آخر اسم افزوده می شودگلی خریدم. دختری دیدم


3-   علامت «تر» در صفت تفضیلی (روان تر، بهتر) و قید ((افسونگرانه تر، مردانه تر)

 و علامت «ترین» در صفت عالی (خوب ترین، بهترین.


4- پیشوندهای فعلی «ﺒ» (در فعل امر و مضارع التزامی)، «ﻨ» (در فعل های نهی و نفی)

 و «می» (در فعل ماضـی استمـراری، مضـارع اخبـاری، ماضـی مستمـر و مضـارع مستمـر) 


 بخـوان، بنویسـم، نرو، نرفت، می رفت، می رود و ... . 


  

 5-   شناسه های ماضی نقلی: ام، ای، ایم، اید، اند رفته ام، گفته ای و 


... .

6- شناسه های فعل: -َ م، ی، -َ د، یم، ید، -َ ند رفتم، رفتی و ... . 


7- تکواژگذرا ساز"ان"  پراند   پر+ان + د


8-تکواژمفعول ساز"ه"درفعل هایی که صفت مفعولی دارند.


امااگردرفعل نباشدوصفت مفعولی بسازد وند اشتقاقی است مثلا سخنِ گفته/مردِرفته



9-شناسه ماضی سازد/ید



واژه بست ( تکواژ آزاد استثنایی )

ـ واژه بست ها نوعی از تکواژهای دستوری هستند که دارای ویژگی های زیرند :


:۱- به دنبال واژه می چسبند امّا جزیی از آن واژه به شمار نمی آیند . ( دلیل نام


گذاری آن ، همین است .)


۲- به ساخت یا رابطه ی دستوری خاصی اشاره می کنند .


۳- از لحاظ آوایی تکیه ی اصلی بر آن ها ظاهر نمی شود .
انواع:
۱- نقش نمای اضافه « ـِ » : هوای ِ پاییز .


۲- نقش نمای وصفی « ـِ » : هوای ِ تمیز .


۳- فعل های پی بستی « ـَ م ، ـ ی ، یم ، ـ ید ، ـَ ند » : خوبــَم .


۴- ضمایر متّصل « ـَ م ، ـَ ت ، ـَ ش ، ـِ مان ، ـِ تان ، ـِ شان » : کتابــِمان ، برایــَت ، ازَش .۵- حرف عطف « ـُ » : کتاب و دفتر .


۶- علامت ندا « ا » : حافظـا .


۷- نشانه ی معرفه « ـِ ش » : محلـش خوب است .


ـ به واژه بست « تکواژ آزاد استثنایی » هم می گویند ؛ 

زیرا تکواژ آزاد باید به گونه ای باشد که خودش به تنهایی کاربرد داشته باشد و از همین رو آن را « مستقل » می نامند 

؛ امّا واژه بست ها همان طور که دیدیم کاربرد مستقل ندارند .


* در شناسایی تکواژها به نکات زیر توجه کنید:


- « بن فعل» ها چه ماضی چه مضارع « تکواژ آزاد قاموسی» محسوب می شوند، مثلاً « دان» در دانش یا « خرید» در « خریدار»

- در فعل سوم شخص ماضی که شناسه محذوف است، تکواژ تهی ( ) به حساب می آید؛

 است ( ) گفت ( ) می گفت ( ) گفته بود ( ) گفته است ( )،

 داشت میگفت [ در ماضی مستمر سوم شخص مفرد دو تکواژ تهی می باشد]

 توجه؛ در سوم شخص مفرد آیند ه تکواژ تهی نیست چون شناسه همراه با فعل کمکی « خواهد» آمده است: خواهد گفت.


3- نقش نمای اضافی ( ــِـ ) یک تکواژ آزادی دستوری و یک واژه به حساب می آید: کتابِ احمد


-واج ها ی میانجی تکواژ به حساب نمی آیند زیر ا واج هستند ودر ساختمان واژه تغییری ایجاد نمی کنند


--برخی از تکواژها از یک واج ساخته شدهاند که ممکن است در پیوند با تکواژ دیگر از نظر نوشتاری حذف شوند

 اما در گفتار باقی می مانند و یک تکواژ به حساب می آیند: 

مثلاً به دو واژهی « آزاده » و « خسته‌‌» دقت کنید « ه » در این واژه ها که کسره تلفظ می شود یک تکواژ وابسته اشتقاقی است.

 در حالت اتصال این واژه به « ان » جمع و « ی » مصدری « ه » حذف می شود

 اما در گفتار می ماند پس در شمار تکواژها یک تکواژ به حساب می آید:

 آزادگان- آزادگی- خستگان- خستگی که از تکواژهای آزاد + ه + گان و خست + ه +گی تشکیل شده است.

البته باید دقت کرد در واژهای مثل « ویژه » ، « ه » جزء خود کلمه است و تکواژ به حساب نمی آید

 پس « ویژه » یک تکواژ به حساب می آید و « ویژگی » دو تکواژ ( ویژه + گی)

- پسوند « ان » در واژه های که مفهوم جمع ندارد، تکواژ وابسته اشتقاقی است

 مثلاً در واژه های بهاران ( زمانی ) - کوهان ( شباهت ) – گیلان ( مکانی ) – یخبندان ( مصدر ( ، ( شادان حالت)

-- پسوند « ی » اگر نشانهی نکره باشد تکواژ وابسته تصریفی است 

( وقتی نشانهی نکره است که معنی یکی بودن را بدهد، مثلاً: درختی یعنی یک درخت)

در موارد دیگر تکواژ وابسته اشتقاقی است مثلاً در این مثال ها: بستنی – آزادی – مسی – محمدی – مردی (مرد بودن)

-کلمهی « نیست » سه تکواژ به حساب می آید: نی + است+  Ø

باید به فرق هجا و تکواژ دقت کرد: 

هجا کوچکترین ساخت واجی (آوایی) است که از ترکیب چند واج حاصل می شود و می توان

 آن را در یک دم زدن بدون قطع نفس و بی فاصله ادا کرد

 ( همان بخش کردن واژه در دوره ابتدایی) اما تکواژ کوچکترین واحد معنیدار یا دستوری زبان است

. ممکن است تعداد تکواژ و هجای یک واژه مساوی باشد اما این نباید ما را به اشتباه بیندازد

 که فکر کنیم تعداد هجا و تکواژهای یک واژه عین هم هستند به دو مثال دقت کنید

 مثلاً « گل» هم یک هجا و هم یک تکواژ است اما واژه « اردیبهشت» چهار هجایی است

 اما یک تکواژبه حساب میآید. پس تکواژ مربوط به معنای زبان است و هجا مربوط به آوا و تلفظ زبان.


- برای تعیین تکواژهای یک عبارت، باید به ساختمان واژه ها آشنا باشید و جمله را یک بار دقیق بخوانید

و در هنگام خواندن به واژه های آن دقت کنیدمثلا: کلمه ی« روان» به معنای « روح» یک تکواژ دارد

 ولی در معنای «جاری» 2تکواژ است  یا واژه ی « گونه» در معنای« صورت» یک تکواژ

 ولی در معنای « نوع» دو تکواژ است .0 گونه گون :مشتق مرکب ودارای 3 تکواژ

 البته « گون » بعضی وقت ها پسوند شباهت است مانند : آبگون) 

-- ضمایر متصل تکواژ آزاد دستوری به حساب می آیند مثل در کتابم- کتابتان- برایتان- بردمش

نشانهی ندا نیز تکواژ آزاد دستوری به حساب می آید مثل سعدیا،خدایا،صنما


-- کسره ی کلمات "بدون" ، "برای"« بهرِ » « ازبهرِ»  تکواژ حساب نمی شود.


-- فعل های دوم شخص مفرد امر و نهی تکواژ تهی دارند. برو Ø نرو Ø


-- فعل در وجه مصدری تکواژ تهی ندارد .وجه مصدری= فعلی از مصادر 

"بایستن- شایستن - توانستن- شدن + مصدر مثال: این حرف را نمی شود گفت.

-- در کلمات عربی "ﺓ" تانیث و "ﺓ" مصدرها را تکواژ حساب نکنید : مقدسه – کتب ضاله

واژههای زیر که « مرکب » هستند نیاز به دقت بیشتر دارند.

پسر دایی- صاحب خانه – شاگرد خیاط - کاردستی - هنرپیشه – دست پیشه – دست مایه 

– آلو بخارا - آشپز – دم کن - خودرو – زیر گذر – قد بلند - راهنما – خوددار - پرخور - دیریاب 

– شتر گاو پلنگ - مادرزاد – مادر شوهر – پدر زن

-- برخی از واژههای مشتق که نیاز به دقت دارد: نارس - نشکن – هم درس - هفتگی -

 وضعیّت - افسرده - گیره - تابه – ماله - لبه - پایه - زمینه - سیاهه – دهه - روش - دانا - پذیرا - ترکیه – نامور-

در واژههای « آهنگر و کوزه گر » (گر) پسوند است و می تواند پسوند « ی» را هم به آن ها افزود:

 « کوزه گری ï کوزه + گر + ی » اما در واژههای، وحشی گری – موزی گری – یاغی گری – لاابالی گری « گری» پسوند است.

-- برخی از واژههای مشتق – مرکب که نیاز به دقت دارند:


ناخوشایند - دانشجو – دانش پژوه – گفت و گو – سه پایه - دانشسرا – حقوق بگیر –

 سراسر – سر تا پا – دوشا دوش – تختِ خواب – رختِ خواب - مالامال – شانه به سر 

– دست به عصا – رو به رو - برابر – قلم به دست


نکاتی بیشتر درمورد تکواژ



پیشه   =          یک تکواژ


نکات    =       جمع نکته است ویک تکواژمحسوب می شود


شناخت=      اگرفعل باشد دوتکواژ(شناخت+     )واگر اسم باشدیک تکواژ


برخی =           یک تکواژ


نامه   =          ساده است ویک تکواژ



همراه =          یک واژه مشتق است چون« هم» پیشوند اشتقاقی است


باید وباشد=      دوتکواژدارند


کسان =    کس+ان


دبستان = ساده است


بازی=   مشتق است


بارور=  مشتق است امّا اگر باربر باشد مرکب است

.

تنوین  =  تکواژوابسته  اشتقاقی است


همه    = ساده است


پایان= مشتق است از پای+ان   مثل جان+ان=جانان


ویژه= ساده است ولی ویژگی مشتق است



پیداشد=     دوواژه است چراکه «پیدا»نقش  مسند دارد اما اگربه جای پیداکلمه ای بودکه صفت مفعولی داشت یک واژه می شد 


مانند:گفته شد ، خوانده شد


بعضی  = بعض+ی  ولی کنکور آن را یک تکواژ گرفته است


پیشانی =  ازاسم+انی مانند روح+انی ساخته


شیرین =یک تکواژ آزاد ساده است


آنان  =تشکیل شده از آن+آن


هوّیت =یک واژه ساده است


صمیم =یعنی وسط یک چیز پس صمیمی دوتکواژ دارد


ی اسنادی= یک واژه است مانند توخوبی یعنی توخوب هستی


رهبری= اسم مشتق مرکب است


گرامی =یک واژه ساده است  یعنی مانندعربی کرام که یک صفت عربی وجمع کریم است نمی توان گرام ساخت


مباهات =یک تکواژدارد


بیش تر اعضای بدن می توانندباپسونداشتقاقی« ه» اسم مشتق بسازند زبانه، دهانه، گردنه، لبه، چنگه، حلقه ،


روده ،دمبه، پشته،کمره دماغه، رویه ،دسته ،کفه،


دهه دوتکواژدارد ده+ه


سعدی مشتق است


«به» درقیدهای نشانه دارپیوندی حرف اضافه نیست که آن را تکواژآزاد دستوری حساب کنیم بلکه وند اشتقاقی است


زمینه :  2 تکواژ   زمین +ه


بهره گیر :  بهره + گیر + ی


زندگانی:  زنده + انی


خسته : خست + ه  


شاخه :  یک تکواژ  نظر سازمان سنجش



همان : یک تکواژ :  نظر سازمان سنجش



رسانه :  2تکواژ  رسان + ه   نظر سازمان سنجش ( « ان »  در غیر فعل شمرده نمی شود )



ملّی :  نظر سازمان سنجش  یک تکواژ ولی 2 تکواژ است : ملّت + ی



پادشاه : یک تکواژ



دری: 2تکواژ   در+ی   نظر سازمان سنجش



نسبی:2تکواژ   نسبت +ی



صمیمی: 2 تکواژ


راز ونیاز : یک واژه ی مرکب است


اِبن : یک واژه است


سعدی: 2 تکواژ ، سعد + ی چرا که نام خود را از سعد اتابک گرفته است 

.


معنوی : 2 تکواژ ، معنا + ی        همان طور که طبیعی : 2 تکواژ 


سده : 2 تکواژ  

 

« ن» مصدری : تکواژ وابسته ی اشتقاقی است


عاطفی : 2 تکواژ   عاطفه + ی


کارزار:  یک تکواژ


استوار: یک تکواژ

امشب: یک تکواژ ( تاریخی) 


مستمند: یک تکواژ ( تاریخی) پادشاه: یک تکواژ( پاد« با این معنی که در این واژه به کار رفته ، دیگر کاربرد ندارد

 

دانه : یک تکواژ


خجسته: یک تکواژ


سرما: یک تکواژ


گرما: 2تکواژ( گرم+ا)


چندش:یک تکواژ


پوزش: یک تکواژ


کرنش: یک تکواژ


اسفندیار: یک تکواژ


مزرعه: یک تکواژ ( اسم مکان عربی است ) 


بهره : یک تکواژ( بهر+ ه ) نیست

 

مجموعه : یک تکواژ( ساخت عربی دارد ؛ یعنی به همکین شکل وارد زبان شده ) 



مقدمه : یک تکواژ0 ساخت عربی دارد ) 



بسیار: یک تکواژ


گریبان : یک تکواژ


ماجرا : یک تکواژ


زنده : یک تکواژ


دربار: یک تکواژ( تاریخی)


خداوند: یک تکواژ( تاریخی

انگشتر: یک تکواژ


مبارزه : یک تکواژ( مصدر عربی) 


فراوان: یک تکواژ


پروانه : یک تکواژ


فرایند:»: یک تکواژ


چهر« چهره »:  یک تکواژ


القصه : یک تکواژ( تکواژ عربی شمرده نمی شود 

.

بعضی: یک تکواژ ( بعض در زبان فارسی کاربرد ندنارد .


بلاشک : یک تکواژ( تکواژهای عربی شمرده نمی شوند) 


گونه : یک تکواژ ( به معنی عضوی از صورت

 ) 

  • شبان: یک تکواژ( به معنی چوپان) 

  • روان : یک تکواژ( به معنی روح) 

  • دیوانه : یک تکواژ

  • معمولاً: تکواژهای عربی شمرده نمی شوند .امّا تنوین اً در فارسی به عنوان یک پسوند کاربرد گسترده پیدا کرده است .

  • یاغی گری: 2 تکواژ

  • مهربان: 2 تکواژ

  • روا: 2 تکواژ

  • گرویدن : 2تکواژ ( گروید + ن) 

  • نگران: 2تکواژ( نگر+ ان) 

  • پایه : 2تکواژ( پای+ ه) 

  • شکمو: 2تکواژ) شکم + « و» پسوند فارسی است

  • تراوش: 2تکواژ

  • عمومی: 2تکواژ

  • درون مایه : 2تکواژ
  • رشته : 2تکواژ

  • شهریار: 2تکواژ) شهر+ یار« یار»دراین واژه وند دارندگی است .مانند « هوشیار»

  • شایسته: 2تکواژ

  • اهمیّت : 2تکواژ( اهمّ+ یت )
  •  
  • رنجور: 2تکواژ( رنج+ ور) 

  • نوین : 2تکواژ

  • گوارش: 2تکواژ( گوار+ ش) 

  • ساختمان: 2تکواژ( ساخت+ مان)  مانند : زایمان ، سازمان و...

  • روان: 2تکواژ( رو+ ان ) به معنی جاری

  • برابر: 3تکواژ
  • بناگوش: 3تگواژ( بن + ا+ گوش) 

  • کمابیش:3تکواژ( کم + ا+ بیش) 

  • بستگی: 3تکواژ( بست _ ه + (گ)ی

  • دردِدل: 3تکواژ( درد+_ِ+ دل

  • عامیانه : 3تکواژ( عام+ ی+ انه

  • برخوردار:3تکواژ ( بر+ خورد + ار) 

  • کوزه گری:3تکواژ( کوزه +گر+ ی) همایش: 3تکواژ( هم+ آ+ یش)

  • هفته نامه : 3تکواژ ( هفت + ه + نامه )

  • سرازیر: 3تکواژ( سر+ا+زیر)

  • بیالاید : 3تکواژ( ب+ آلای+ د) 

  • پهناور: 3تکواژ( پهن +ا+ور) 

  • دوازده سالگی: 4 تکواژ ( دوازده + سال + ه + ی) 

  • بی مسئولیّتی: 4 تکواژ( بی+ مسئول + یت + ی)  





 

خلوتی - ویس پناه


دبیران زبان وادبیات فارسی دبیرستان نمونه دولتی فرزانگان مریوان

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.